هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله چندبعدی انگیزشی- شناختی و هوشیاری در لحظهها بر خودکارآمدی تحصیلی و جهتگیری هدف تبحری دانشآموزان دختر ابتدایی بود. این پژوهش مطالعهای نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل همۀ دانشآموزان دختر ابتدایی شهر نهاوند در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونهگیری خوشهای در مرحله غربالگری، 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایشی و گواه) جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول مداخله راهبردهای انگیزشی برای یادگیری مارتین (2008) را برای 6 جلسۀ 45 دقیقهای و گروه آزمایشی دوم مداخله هوشیاری در لحظههای بوردیک (2014) را در 10 جلسۀ 45 دقیقهای، دریافت کردند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای خودکارآمدی تحصیلی زایاچووا (ASEBQ) و جهتگیری میجلی استفاده شد. نتایج از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. یافتهها نشان دادند که هر دو مداخله بر افزایش خودکارآمدی تحصیلی و جهتگیری هدف تبحری دانشآموزان مؤثر بوده است. در ضمن تأثیر برنامه هوشیاری در لحظهها در مقایسه با انگیزشی-شناختی بر خودکارآمدی تحصیلی به طور معناداری بیشتر بود، اما در جهتگیری هدف تبحری تفاوتی میان دو برنامه مداخله دیده نشد. در نهایت آزمون پیگیری نشان از پایداری نتایج متأثر از مداخله درمانی بر اثر گذشت زمان داد. از این رو به نظر میرسد که بتوان از روش مداخلهها در حوزه افزایش خودکارآمدی تحصیلی و جهتگیری هدف تبحری دانشآموزان دورۀ ابتدایی بهره برد.