هدف این پژوهش تبیین اهمیت و ضرورت طراحی برنامهدرسی آموزش خانواده در موفقیت نظام تعلیم و تربیت فرزندان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و بهروش تحلیل محتوای قراردادی انجام شده است. بیست صاحبنظر در حوزههای برنامهریزی درسی، روانشناسی، جامعهشناسی، مشاوره خانواده و مدرسی آموزش خانواده با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات گردآوری و یافتههای حاصل از تحلیل دادهها در دو مقوله اصلی طبقهبندی شدند که عبارتاند از :1. ارتباط و پیوند مدرسه و خانواده بر اساس نیازها و درک متقابل(با هشت مقولۀ فرعی: آگاهی والدین از وظایف و نقشهای خود، انسجام و وحدت رویه در آموزش خانواده، ضرورت توجه به خانواده بهعنوان کانون اصلی رشد و تعالی انسان، مشارکت والدین در برنامهدرسی، ضرورت پیوند برنامههای درسی با واقعیات زندگی، ناآگاهی و مشکلات رفتاری خانوادهها، آشنایی والدین با نظامهای درسی مدرسه، آگاهی از ابعاد رشد همهجانبه کودکان)؛ 2. کارآمدی و کاربردی بودن برنامههای درسی(با سه مقولۀ فرعی: اثربخشی و کارایی برنامههای درسی، در نظر گرفتن تغییر و تحولات جهانی، کاربرد روشهای حمایتی و مراقبتی در فعالیتهای یاددهی و یادگیری). بنابر نتایج این پژوهش، برنامهدرسی آموزش خانواده در دورۀ ابتدایی نهتنها در ارتقای آگاهی، نگرش و عملکرد والدین در تربیت فرزندان نقش اساسی دارد، بلکه در ایجاد همسویی در اهداف و انتظارات تربیتی و آموزشی میان نهاد خانه و مدرسه نیز نقشی تعیینکننده دارد.